جامی هروی
روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران)
بخش ۲ - رودکی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رودکی - رحمه الله تعالی، وی از ماوراء لنهر است و از مادر نابینا زاده است، اما چنان ذکی و تیزفهم بوده است که در هشت سالگی قرآن را بتمام حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گفتن گرفت و به واسطه حسن صوت در مطربی افتاد و عود بیاموخت و در آن ماهر شد، و نصر بن احمد سامانی او را تربیت کرد. گویند که او را دویست غلام بود و چهار صد شتر در زیر رخت و بار او می رفت. بعد از وی هیچ شاعری را این مکنت نبوده و اشعار وی، والعهدة علی الراوی، صد دفتر برآمده است، و در شرح یمینی مذکور است که اشعار وی هزار هزار و سیصد بیت بوده است، و از سخنان وی است در صفت شراب: آن عقیقی میی که هر که بدید از عقیق گداخته نشناخت هردو یک جوهرند لیک به طبع این بیفسرد و آن دگر بگداخت نابسوده دو دست رنگین کرد ناچشیده به تارک اندر تاخت در نصیحت گوید: زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است ز روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار بسا کسا که به روز تو آرزومند است و در بعضی تواریخ چنان مذکور است که نصر بن احمد از بخارا به مرو شاهجان نزول فرموده بود و مدت مکث وی آنجا متمادی شده، ارکان دولت را خاطر بخارا و قصور و بساتین آن می کشید از رودکی چیز بسیاری تقبل کردند تا بیتی چند مشوق و مرغب وی به بخارا بگوید و در محلی مناسب بر آهنگ عود بر آن ترنم کند، و در سحری که پادشاه صبوحی کرده بود این ابیات را بر آهنگ عود ساز کرد و بخواند: باد جوی مولیان آید همی بوی یار مهربان آید همی ریگ آمو و درشتیهای او زیر پا چون پرنیان آید همی آب جیحون و شگرفیهای او خنگ ما را تا میان آید همی ای بخارا دیر زی و شاد باش شاه نزدت میهمان آید همی شاه ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی شاه سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی چنان در نفس وی تأثیر کرد که با شقه خاص و کفش سوار شد و یک منزل برفت و در بعضی تواریخ این حکایت را به سلطان سنجر و امیر معزی نسبت کرده اند، والله تعالی اعلم. جامی هروی