فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۷۵: تا چند هوسرانی، دندان هوس بشکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند هوسرانی، دندان هوس بشکن بگذر ز گران جانی زندان نفس بشکن تو مرغ سلیمانی از چیست بزندانی؟ با بال و پرافشانی ارکان قفس بشکن گوید چو بدت نادان او را بخوشی برخوان چون پنبه نرم افغان در کام جرس بشکن گر باز گذارد پا در میکده بی پروا جام و قدح و مینا بر فرق عسس بشکن در وادی عشق یار، باری چو فکندی بار هم دست ز جان بردار هم پای فرس بشکن چون می شکنی یارا از کینه دل ما را این گوهر یکتا را بنواز و سپس بشکن هر ناکس و کس تا چند پای تو نهد دربند با مشت چکش مانند پشت همه کس بشکن فرخی یزدی