فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۷۴: از جور چرخ کجروش، وز دست بخت واژگون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از جور چرخ کج روش، وز دست بخت واژگون دارم دل و چشمی عجب، این جای غم آن جوی خون دوش از تصادف، شیخ و من، بودیم در یک انجمن کردیم از هر در سخن، او از جنان، من از جنون از اشک خونین دلخوشم، وز آه دل منت کشم دایم در آب و آتشم، هم از برون، هم از درون می دید اگر خسرو چو من، رخسار آن شیرین دهن می کَند همچون کوهکن، با نوک مژگان بیستون در این طریق پرخطر، گم گشته خضر راهبر ای دل تو چون سازی دگر، بی رهنمای رهنمون فرخی یزدی