فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۷۲: بسته زنجیر بودن هست کار شیر و من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بستهٔ زنجیر بودن هست کارِ شیر و من خونِ دل خوردن بُوَد از جوهرِ شمشیر و من راستی گر نیستم با شیر از یک سلسله پس چرا در بند زنجیریم دائم شیر و من با دلِ سوراخ شب تا صبح گرمِ ناله ایم مانده ایم از بس به زندانِ جفا زنجیر و من بر درِ دیرِ مغان و خاک ما چون بگذری با ادب همّت طلب کن ای جوان از پیر و من یک سرِ مو وا نشد هرگز گره از کارِ دل با هزاران جِدّ و جَهد ناخنِ تدبیر و من مشکلِ دل فرخی آسان نشد چون قاصِریم در بیانِ این حقیقت قوهٔ تقریر و من فرخی یزدی