فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۵۳: به کوی ناامیدی شمعآسا محفلی دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به کوی ناامیدی شمع آسا محفلی دارم ز اشک و آه خود در آب و آتش منزلی دارم بلا و محنت و رنج و پریشانی و درد و غم هزاران خرمن از کشت محبت حاصلی دارم شد از دارالشفای مرگ، درمان درد مهجوری برای درد خود زین پس علاج عاجلی دارم چو گل شد ز آب چشمم خاک کویت، از درم راندی نگفتی من در آنجا حق یک آب و گلی دارم اگر عدلیه حکم تخلیت اول کند اجرا من بی خانمان آخر خدای عادلی دارم تو از بیداد گل می نالی و من از گل اندامی تو ای بلبل اگر داری دلی من هم دلی دارم گره شد گریه از غم در گلوی فرخی آنسان که نتواند به آسانی بگوید مشکلی دارم فرخی یزدی