فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۳۱: فدای سوز دل مطربی که گفت بساز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فدای سوز دل مطربی که گفت بساز در این خرابه چو منزل کنی بسوز و بساز چنان ز سنگ حوادث شکست بال و پرم که عمرها به دلم ماند حسرت پرواز کنم بزیر پر خویش سر به صد اندوه چو مرغ صبح ز شادی برآورد آواز گره گشا نبود فکر این وکیل و وزیر مگر تو چاره کنی ای خدای بنده نواز به پایتخت کیان ای خدا شود روزی؟ که چشم خلق نبیند گدای دست دراز در این خرابه بهر جا که پای بگذاری غم است و ناله و فریاد و داد و سوز و گداز گهر فشانی طوفان گواه طبع من است که در فنون غزل فرخی کند اعجاز فرخی یزدی