محقق ترمذی
معارف | ترمذی
متن 28
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جاهل بودن دیگر است و خود را جاهل دانستن دیگر الا پیش شیخ مرده باید بودن عجب این مردمان چه می جویند می گویند: «همتی بدار» همین کی همت داشتن گرفتم او رمید و گریخت و به چیزی دیگر مشغول شد یکی را در خانه چهل روز باید رفت تا او خیالی بیند او آدمی باشد؟! یا او را کسی گویند؟! دین محمد چه تعلق دارد به دان، دست در دامن قِدَم او زد تا از حدوث برهد ناگاه در خود نگرد آن که حادث می دید فانی بیند صفات قدم بیند، حدوث پندارد به قدم برسد، بعد از آن آغاز راه استکه مشایخ آن را منتها می گویند که بعد از این مردن آدمی را حماقت است کسی را که خدای قدیم بود چرا میرد همین جا حیات باقی خود بیند، سخن خلق این می خواهیم که خلق فهم کنند و بدان خوش شوند و او را قبول کنند. قومی باشند که ایشان را حسد آید که خدا با او این سِرّ گفت با او گفت چرا با من نگفت مرا حسد نمی آید من خود جهد کنم آخر او چون من آدمی است چه سبب شد که او را آن شد من همان سبب ورزم حسد چرا کنم این هوا که من می گویم شهوت نیست آن، بلکه شهوت را بشکند آن هوا شهوت را بر دل سرد کند چنان که صد هزار حور در پیش او حبّه ای نیرزد و هوا جایی برسد که از جاه نیز برکند و بر دل سرد کند و اغلب این مشایخ با این چنین هوا نرسیده اند و از این جا بگذرد به عالم خدا اول حجاب نور که پیدا شود همه هوا را برهم زند اکنون فرونگرد مقام همه را ببیند و فضیحت همه را مشاهده کند و این بیت می گوید: ای در طلب گره گشایی مرده در وصل بزاده وز جدایی مرده یعنی که این علوم که خلق بدان تفاخر می آورند و به این فکرها و به این خلوات دورتر می شوند این علم ها گره گشا نیست و اشتغال بدین از مقصود دور شدن است و از خود دور شدن است آدمی اول حال بر سر مقصود است هرچند اشتغال بدین علم ها می کند و بدین فکرها و بدین خلوات دورتر می شود عوام به نزد او اعتبار ندارد و بُخار زمین که برآید نزد او اعتبار بیش دارد که این عوام مراد از عوام این نیست که تحصیل علوم نکرده باشند بلکه آن است که در او عما باشد و تحصیل که کرده باشد با عما کرده باشد لاجرم هرچند رفته باشد از خود دورتر شده باشد از وصل بررستهباشد به اشتغال علوم و اجتهادات از خود سفر کرده باشد و دور افتاده باشد اگر بیابانی کوهیکه در آن عَما نیست بیاید او از عوام نبود. محقق ترمذی