بهاءُالدّین وَلَد
جزو دوم
فصل 98
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قرار دادم با خود که الله آن است که ذکر او چون کردی به معنی خدایی همه مزه ها و همه روشنایی ها و همه عجایب ها و همه راحت ها و همه خوشی ها در وی بیابی هرگاه به ذکر الله آمدی به الله آمدی. إِنَّی ذَاهِبٌ إِلَی رَبّی‏چون الله را به معنی خدایی دیدی خدای را دیدی اکنون چون الله را بدین معنی دیدم طرب در دلم پدید آمد و سبک شدم و معنی وَ لَه در الله دیدم چون از قهرش ترسیدم پناه به الله دادم معنی و له دیدم چون از عشق بی‏ هوش و خیره شدم از بس که عجایب دیدم و از بس که جمال دیدم متحیّر شدم معنی و له دیدم در الله هرگاه که خواهم تا از خود جدّ نمایم و تکلّفی کنم و الله محتجب شود از من معنی و له در الله بیابم و هرگاه ملول شدم از نظر به الله به معنی خدایی در صفتی از صفات الله نظر کنم چون رحمن در بر الله باشم و الله مرا در برگرفته و بوسه می‏ دهدی و بدین صفات نور خودرا بر من عرضه می ‏کند تا نرمم از وی و همه دل بر وی بنهم و شب و روز چشم را و حواس را از این ظاهرها به اندرون ها بَسرّا به الله برم و نظر می ‏کنم‏آب قدرت از الله در چمن های استخوان ها و گوش ها چگونه روان است و جوی مهربانی و دوستی و شهوت و عشق و تلخی و بی ‏مرادی را نظر می‏ کنم و این ظاهرها را نظر می‏ کنم که حرکات و آوازها و سخنان خلقان است چگونه منعقد می‏ شود و مخلوقات را آگه می‏ کند از این صفات چون از رحمانی دلم بگیرد از رحیمی اندیشه کنم یا از ملکی و از قدّوسی و سبّوحی و طاهری و جبّاری الی آخر الصفات هریکی از این ها همه صفت شهری را ماند گرد قبّۀ الله درآمده هر از این صفتی نظر مرا سعد و نحسی می ‏شود و سعد من انواع است رحمانی و رحیمی و کریمی و نحس من انواع است جبّاری و قهّاری الی آخره همچنین نظر من دور می‏ کند گرد این همه بروج می ‏گردد که ملک سعادت این است سلام می‏ گفتم الله را یعنی بی‏ عیبا که تویی ای الله یعنی صورت حوران و شاهدان‏و همه صورت ها هرچه مرا مصوّر شود از مزه ها و انواع وی و مزه ‏های عقلی و حسّی الله از این ها ننگ دارد و ننگ باشد که کسی الله را بدین ها نسبت کند ای عجب تا الله چه لطف و بها و حسن و مهربانی دارد که از این هاش ننگ است چون الله بدین مهربانی ها و قدرت ها و مزه ها و جمال ها نمی‏ ماند معلوم می‏ شود که از این‏ ها ننگ باشد الله را از این معنی است که دل را از همه مزه ها سأمتی آید و از طلب الله هرگز سیر نشود اکنون همه مزه ها و صورت های با جمال هر دو جهانی چون تارهای ساز زیردست بنهم و بر ایشان می ‏زنم از بهر اظهار عشق الله و این همه صور با جمال و مزه ‏های اغانی است و معشوقه است از این معنی چو مکشوف گشت مر جبل وموسیرا دکّ الجبل‏ وَ خَرِّ مُوسَی صَعِقاًچونموسیآن لذت بدید استغفار و توبه کرد از احوال پیشین که من از این مزه ها پیش از این چون دور بودم اکنون زخمه ای از گفت سبوح قدوس سازم و این اغانی را می‏ زنم (وَاللهُ اَعلَم). بهاءُالدّین وَلَد