بهاءُالدّین وَلَد
جزو دوم
فصل 95
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم ای الله وعده کرده ای که‏ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأُرْضِ إِلَّا عَلَی اللهِ رِزْقُهَامرا چون از طریق ظاهر درها بر آورده ای روزی من از خود بده چو مرا از اسباب میسّر نمی‏ کنی هم شاهد خواهم و هم نعمت خواهم و هم سماع خواهم و هم حرمت خواهم و هم قدرت خواهم و هم مشیّت خواهم الله الهام داد که الله و هو الله عبارت است از خوشی ها و مرادها و مشیّت های همۀ مخلوقات و زیاده تو بی‏ نهایت از من می‏ خور چنان که نحل از گل ها تا همه اجزات عسل شود از آنکه محیی ماییم احیا جز به خوشی نباشد و جز به مراد نباشد و ممیت ماییم امانت جز به فراق خوشی و مراد نباشد هرچه خوشی درآیدوجود پدید آید و هرچه خوشی برودفنا پدید آید همه صور بهشت از حور او عَینا همه از ما چرند جان ها عرق های ماست اسباب خوشی ها و مرادها چو کفچه‏ ای ست پیش ما چندان که می‏ توانی به قدح ذکر الله از ما می ‏خور از شراب ما چون مست شدی و سست گشتی خوشی خوابت دهیم چون اصحاب کهف تو از ما می‏ خور و شکر سکر ما می ‏کن یعنی به خلقان خوشی ما می ‏رسان تا تو را زیاده می‏ دهیم گفتم که الحمد لله یعنی این شرف مرا تمام نیست که تصرّف الله و فعل الله در اجزای من است که از عدمم برکشید و وجودم داد و در اجزای من تصرّف می‏ کند و من می‏ دانم که او متصرّف من است و این حالت عزیزترین حال هاست نزد من که به این صفت به الله می ‏روم اکنون حمد می ‏گویم و هر دم خود را از این حالت پر می‏ کنم و از خلقان و احوال دیگر بی‏ خبر می‏ باشم و از همه آشنایی قطع می‏ کنم گویی آن حمد مر مزه ‏های الله را می‏ کنم زیرا آن همه عشق نامه هاو همه ثناها مر پارهای مزه ‏های الله را می گویند اکنون همچون عروسان عاشق می ‏زارم که ای الله مرا از مزه ‏های خود محروم مدار که جز تو هیچ کسی ندارم‏ لَا تَذَرْنِی فَرْدَاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ‏اکنون با هر موجودی که صحبت الله با وی کم شود کمال حال آن چیز به نقصان بدل شود چنان که شاه چون از عروس روی بگرداند عروس پژمرده شود و الله را صحبتی است با عقل و مزۀ معقولات از آن است و کذاالحسّ پس همه تصرّفات الله است در همه اجزای من و فعل الله بی‏ صفات الله نیست از رحمت و کرم و غیر ذلک و این اوصاف همه نور و مؤثر نور است بدان رنگ که پیش از این دیدم پس در هر جزو من جوی های نور می‏ رود همچون زرآب و روان می‏ شود از صفات الله و چون صنع الله می‏ کند در هر جزو من و همه خواطر و مزه از الله هست می ‏شود همه روی سوی الله آورده ‏اند و الله چنان که شاه زیبا در میان عروسان نو بنشسته یکی بر کتفش می‏ گزد و یکی بر شانه بوسه‏ اش می ‏دهد و یکی خود را در وی می‏ مالد و یا چنان که فرزندان چو دانۀ مروارید گرد پدر جوان درآمده و با وی بازی می‏ کنند و یا چون کبوتران و گنجشگان گرد کسی که خورشان می ‏دهد درآمده باشند و به هر جای وی برمی‏ نشینند همچنان همه ذرّه ‏های کاینات گرد جمال الله گردان و تدبیر و خواطر من گرد الله گردان است و سبّوح و سبحان‏ گویان است (وَاللهُ اَعلَم). بهاءُالدّین وَلَد