بهاءُالدّین وَلَد
جزو اول
فصل 77
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مؤذن از برون بانگ می‏ گوید ما از اندرون بانگ می‏ گوییم مر عشق جملۀ حیوانات را و مزۀ ایشان را و همه شهوت ها و خوشی ها را از شهوات آدمیان و پریان و دیوان و پاکی های ملائکه و راحت های ایشان و جمال حورا و عَینا و می ‏بینم که هر از این جزو من قابل است مر این مزه ها را از الله از آنکه هر جزو من از این مزه ها افزون ‏تر می ‏بیند در الله لا الی نهایهدر عین این زمان، و این مزه ها را از الله می ‏یابد و خوش می‏ شود و آن دگرها را نیز چشم می‏ دارد اگر نه هر جزو من عاقل و دریابنده استی چرا به وقت قضای شهوت همه اجزای من خوش می ‏شود و یا به وقت نظر به جمالی چرا راحتی می‏ یابد و یا به وقت تفکّر و غمی چرا همه پژمرده می‏ شوند اکنون ای ذرّه ‏های غم ها و سوداها همه فربه از الله‏ اید و ای اجزای من همه عاشق زارالله‏ اید و از عشق الله همه فرمان بردارید به طوع و رغبت بی‏ هیچ تدبیری لا الی نهایه اگر اجزای همه عالم از آسمان و زمین بدین روش‏ اند در معرفت الله از روی تسخیر که جزو ادراک من است خود من راه راست گرفته ‏ام تا به خوشی ها رسم و راه من دارم و اگر اجزای عالم بر این شکل نیست می ‏باید دانست که هر جزو عالم را الله عالمی داده است که به یکدیگر تعلّق ندارد و من تنهاگانهعالمی گرفته ‏ام و خوش می‏ گذرانم و این عالم را خوش ‏تر از عالم ظاهر می بینم آخر این که چندین کسان رغبت می ‏کنند به حالت من و مرا رغبتی نیست به حالت ایشان معلوم می ‏شود که الله مرا عالمی خوش ‏تر از عالم ایشان داده است وَاللهُ اَعلَم. بهاءُالدّین وَلَد