بهاءُالدّین وَلَد
جزو اول
فصل 72
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قَالَ الَنَّبُّی عَلَیْهِ السَّلَامُ کَمَا تَعِیْشُونَ فَکَذلِکَ تَمُوْتُوْنَ فَکَذلِکَ تُحشَرَوْنَچنان که دانه ها از بهشت منعقد کردند از هوا و طراوت و سبزۀ آن را به جهان فرستادند در زمین که در رود عمل بر شاکلۀ خود کند سبز و شاخ شاخشود که من شاخ بوده ‏ام انگلهشده‏ ام باز با همان هنر از عرصۀ جهان سر برزند آدمیان نیز متضاعف الاحوال سر برزنند اگر خار باشند خار و اگر گل باشند گل و اگر سیبستان‏باشد سیبستان‏ وَ جَعَلْنَا لَکُمْ فِیْهَا مَعَایِشَ‏از عین عرصۀ خاک تیره شما را تَره هایاین خاک تیره و غبارهای دُردانه می‏ خورانیم و ریشه ‏ریشه سبز می ‏گردانیم باز او را گره می ‏زنیم همچون انگلۀ گریبان و زه یکتاییو آن پنبه هرچند که نخست ریشه ریشه است باز ببین که چگونه پنبه‏ دانه و انگله می ‏کنند آن را و آن ریشه ‏ریشۀ مدد از غبار و هوا و آفتاب می ‏گیرد همچنان که این دانه ها منعقد می‏ شود از این آثار و از آثار بهشت و بر آن وجه صفت می ‏گیرد باز هم بر آن وجه شاخ و بال می ‏زند ببین که این حبّۀ دل تو از چه آثار منعقد می‏ شود هم بر آن وصف در زمین تن تو عمل کند و شاخه ها بر آن وصف از جوارح و اجزای تو سر بیرون کند از خیر و شر و تا قالب تو بر چه اوصاف منعقد شده باشد از خیر و شر چون فروریزد هم بر آن وصف برخیزد باز هر از این جزو تو قابل است بسیار آثار را از سر پستان گوشت سوراخک ها کردند و از آنجا شیر بیرون آوردند چنان که از انامل رسول علیه [السّلام‏] آب بیرون آوردند و از اجزای سیاهی چشم نور بیرون آوردند اگر همه اجزای خاک را بهشت گرداند چه عجب و یا اگر همه اجزای تن را روح گرداند چه عجب باز زبان منارها در جهان از بهر بیان صدق قال رسول الله است علیه السّلام از گزافه مشنو کلمات وی را و هر روز پنج وقت جماعت از بهر آن است که این پنج وقت چون پنج جوی حکمت است و صواب کار است یعنی هرچه دیو در تو پریشان کرده باشد تو در آن پنج وقت به سامان کنی تا ثواب تو مضاعف شود و روح تو مضاعف شود و ادراک تو به غیب بسته شود و مقصد تو را معیّن کند و اقامت صلات که سفر راه آخرت است آغاز کنی‏ وَ یُؤْتُوْنَ الزَّکَاةَو فقراءِ این راه را توشه بدهی تا با تو رفیقی کنند که اَلرَّفِیقَ ثُمَّ الطَّرِیقَآخر سمع و بصر که دارید از بهر آن است تا تمییز کنید که اهل دین کیست تا با او جمع شوید إِنَ السَمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُؤلاًیعنی بپرسند که این‏ ها را در چه استعمال کردی که دین را و اهل دین را نشناختی و این‏ ها را از بهر اقالت تمیز و معرفت داده بودیم اکنون جهد باید کرد تا آن معنی را حاصل کنی که کار تو بدان‏ قدر گیرد و قیمت گیرد و آن محبت و حضور است و اخلاص و تمیز است وَاللهُ اَعلَم. بهاءُالدّین وَلَد