بهاءُالدّین وَلَد
جزو اول
فصل 63
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سُبْحَانَک می‏ گفتم. یعنی پاکی و دوری از عیب تو راست از آن عیب که خلقان پندارند [و اجزای من پندارند و هر جزوی که از اجزای جهان پندارندکه تو قادر نیستی و عالِم نیستی و متصرف ایشان نیستی و آنکه می ‏گویند که این اجزا بیننده‏ تو نیست که تو چگونه آن اجزا را هست می‏ کنی و پَست می ‏کنی و بلند می‏ کنی نمی‏ بینند و آنکه می ‏گویند که تو اجزای نور چشم می ‏آفرینی و او تو را نمی‏ بیند و تو اجزای عقل و هوش و دریافت هست می‏ کنی و او تو را نمی ‏بیند. نی نی سبحانک آن است که پاکی و دوری از عیب این‏ چنین سخن که می‏ گویند که هر جزو تو را نمی ‏بیند و کسی تو را چگونه شناسد تا نبیند و بی‏ دیدن شناختن تو محال باشد آنها که منکر دید تواند تو را نشناخته ‏اند خود کسی را میل به خدمت چگونه باشد تا پیشنهاد آن ‏کس دید تو نباشد معیّتِ‏ وَهُوَ مَعَکُمْ‏ آن است، ای اجزا تا دید نباشد معیّت محال باشد پس مگر کفر نادیدن توست و اسلام دیدن توست. اکنون چون سبحانک گویم و در گلستان بی ‏مثل نگرم درخور آن گلستان پاکی ثابت کنم الله را و اگر روی شکرستان بی‏ مثل بینم پاکی مر الله را درخور آن ثابت کنم حاصل از تعجیب آن حالت این عجب می ‏خیزد. اکنون ادراک اجزای من مر این انواع را هم موجب تسبیح باشد باز سبحانک گفتم یعنی ای الله عجایبی تو و همه عشق ها در عجایبی باشد و همه زندگی ها در عجایبی تو است وَاللهُ اَعلَم. بهاءُالدّین وَلَد