بهاءُالدّین وَلَد
جزو اول
فصل 61
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرآنَ عَلَی جَبَلٍ‏ گفتم کوه و جماد را یعنی طوررا چو از خود خبر دادند چون طیر پروبال باز کرد و چون کبوتر مطوَّق معلّق زن شد چون آن سنگ انگشت رنگ چون باز بر پریدن گرفت و بی ‏خبر نماند پس هر کسی بی ‏خبر از آنند که از خودشان خبر نداده ‏ایم هر که را از خود آگاه کردیم بی‏ قرار شد هیچ کس نیست که از وجهی آگهی ندارد و از وجهی بی ‏خبر نیست جمادات و نامیات ز روی پذیرایی فعل الله باخبرند و عاقل‏اند و از روی حیوانات جمادند و آدمی از روی خود عاقل است و از روی جمادات جماد است و هر کسی را خبر از وجهی داده ‏اند که گرانی او از آن وجه سبک شود و در آن وجه گرم شود نه چنان که این مُغفّلان که در این مجلس من گرم نشوند چون صاحب جمالی را و خوب چهره ای را نظر کنند در آن حال زود بشکفند و در آگاهی آیند. استادِ هندو گفت که به نزد هندوقواجیرفتم او در معرفت گفتن مست شده بود پرسیدم کهبهاءِالدّینرا چگونه می ‏بینی گفت زیر آسمان معلّق می‏ بینمی و صدهزار نور از وی می‏ تابدی گفتم ما را چگونه می‏ بینی گفت چون چوزگان‏ می ‏بینم که به گرد وی می‏ گردید گویی که اجزای کالبد من و از آن همه عالم و همه اندیشه ‏هاشان و این همه حیات و عقل دارند که چنین فرمان [بردارند در تغییر و تبدیل و فرمانبرداری و در عمارت و ویرانی و گویی که این ادراک من آواز و بیان حیات و عقل ایشان است لاجرم در عشق الله همه اجزای من مست شوند همچنان که در راندن شهوت خوش می‏ شوند همه اجزای من خوش شوند وَاللهُ اَعلَم. بهاءُالدّین وَلَد