نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۹۸: چشم بر صیدم نیفکند آنشکار افکن دریغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم بر صیدم نیفکند آنشکار افکن دریغ در خور شاهین چشم او نبودم من دریغ یکدمی نستاد تا بیند که چونسوزم بخویش آنکه زد بر آتش افسرده ام دامن دریغ تند چون ابراز سر من دوش بگذشت و نگفت سوخت از برق تغافل مور را خرمن دریغ گوشۀ ابروی او ایدل مقامی دلکش است نیستم از چشم کافر کیش او ایمن دریغ وصل دل برد از من و جان نیز بر بحران سپرد در هلاکم دوست یکدل گشته با دشمن دریغ اجر هر نوش لبی نیشی ز نازش در قفاست بر نچیدم لاله ائی بیداغ از اینگلشن دریغ دوش چوخالش کشیدم تنگ خوشخوش در کنار در میان بیکانه بود اما حجاب تن دریغ دانۀ شادی فلک زینکهنه پرویزن به بیخت بس خم غم مانده بر بالای پرویزن دریغ با خیال صبح وصل عمرم بسر رفت و نزاد جز نتاج غم از این شبهای آبستن دریغ عقل من بر بود از سر این منیژه وش عروس بی تهمتن ماندم اندر چاه چون بیژن دریغ نیرّا دوشیزه ای میگفت با آئینه دوش مادر گیتی ز نر زادن شد استرون دریغ نیر تبریزی