میرزاده عشقی
نوروزی نامه
بخش ۳ - تعریف منظره زیبای سحرگاهی مدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ای صبح نوروزی، نظر کن منظر ما را ز دامان «مدا» بنگر فضایی بس مصفا را ز نور تازه خورشید، فرش سرخ دریا را عمارت «قزل طورپاق» از این پرتو مطلا را همه باغات تازه سبز در اطراف آنجا را «قز» و آن تل در آب شگفت آر معما را درختان را شکوفه، زیورین کرده سراپا را کشیده زان میان سروی، به هرسو راست بالا را که ما را می دهد یادی، ز اندام تو دلدارا نسیمی می وزد میان سروی، به هرسو راست بالا را که ما را می دهد یادی، ز اندام تو دلدارا نسیمی می وزد خوش، تازه سازد، روح دنیا را بهارانه دهد بر ما، نوید مرگ سرما را چه سان تشریح سازم، انبساط حال حالا را بهشت است این فضا گویی، ندیدم ارچه آنجا را طلوع شمس، به به! بین چه حالت داده دنیا را؟ مشعشع کرده هر جسم لطیف صیقل آسا را! به دست نور خود بنهاده زرین تاج تل ها را: درخشان کرده دریا را، زرافشان کرده صحرا را طبیعت گوییا خندد: چون بیند وضع حالا را فرابگرفته بانگ قهقهش، این دشت زیبا را نگارینا! بیا بشمر غنیمت، این تماشا را ***** که عالم را چنین خرم نمی بینی به هرروزی میرزاده عشقی