صغیر اصفهانی
مثنوی ها
شمارهٔ ۴۰ - اسباب درویشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بوالهوس دل به هوا بسته ئی گفت بدرویش ز خود رسته ئی کاین دل من مایل درویشی است در طلب مصلحت اندیشی است خضر ره من شو و بنما رهم کن ز ره فقر و فنا آگهم تا که رسانیم بدین افتخار گو که فراهم کنم اسباب کار گفت که ای مانده به اسباب در باید از این مرحله کردن گذر آنچه که اسیاب بدین فن بود از سر اسباب گذشتن بود آنچه که سرمایه درویشی است مایه ز کف دادن و بی خویشی است این ره هربوالهوس خام نیست راه حق است این ره حمام نیست گر طلبی حق ز خودی شو جدا می نشود جمع خودی با خدا هم تو صغیر از خودی آزاد باش بیخودی آور بکف و شاد باش صغیر اصفهانی