صغیر اصفهانی
مثنوی ها
شمارهٔ ۳۲ - سؤال موسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
موسی عمران به مناجات حق گفت که ای هست کن ما خلق ای همه ذرات تو را در سجود ذاکر ذکر تو لسان وجود انفس و آفاق ستاینده ات پیر و جوان شاه و گدا بنده ات گرچه روا نیست ز من این مقال شرم همی آیدم از این سؤال لیک چو آن از پی دانستن است جرئت اظهار وی اندرمن است گر که تو را بود خدایی چسان بندگیش را تو به بستی میان در همه اعمال کدامین عمل سرزدی افزون ز تو ای بی بدل گفت حقش شاهد حال توام باخبر از سر سؤال توام گر که خدا بود مرا بی گمان خدمت خلقش بگزیدم ز جان بندگی آوردمش اینسان به جا کردم از این خدمتش از خود رضا زین سخن موسی عمران به طور و آنچه که فرمود خدای غفور گشت محقق که بود در جهان بندگیش بندگی بندگان بندگی حق به حقیقت صغیر خدمت خلق است بجان در پذیر صغیر اصفهانی