صغیر اصفهانی
مثنوی ها
شمارهٔ ۲۱ - گل و خار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت گلی از سر نخوت بخار کی ز تو هر خاطر خرم فکار میکنی از جلوه ناخوش مدام عیش تماشائی بستان حرام نقص کمالات چمن گشته ای مایهٔ بدنامی من گشته ئی خار بگفت اینهمه ای گل مناز دار نگه عزت و خارم مساز خاری من قدر تو کی کاسته قدر تو از خاری من خاسته مشتری ار هست به بازار تو دیده مرا گشته خریدار تو در حق من نخوت خود کن رها تعرف الاشیاء به اضدادها هر دو ز یک معدن و یک مخزنیم گر گل و گر خار ز یک گلشنیم هستی ما آنکه پدیدار کرد نقش تو گل صورت من خار کرد ای که گلی در چمن روزگار هان به حقارت منگر سوی خار نیست چو ظلمت چو بود روشنی نیست چو مسکین بکه نازد غنی نیست چو بیچاره شود چاره ساز از صفت خویش کجا سر فراز نیست چو عاشق چه کنی حسن روی با که دهی عرضه همی رنگ و بوی نیست چو سامع چه کنی با بیان با که نهی صحبت خود در میان حاصل مطلب منگر چون صغیر هیچیک از خلق جهانرا حقیر صغیر اصفهانی