صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۷: گشتیم پی یار نکو هر سر کوئی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گشتیم پی یار نکو هر سر کوئی مانند تو ای یار ندیدیم نکوئی شد چاک دل از خنجر ابروی تو ترکا آنگونه که دیگر نپذیرفت رفوئی تا سجده گهم طاق دو ابروی تو آمد جز خون جگر نیست مرا آب وضوئی گیسو بنما تا زکف شیخ و برهمن زنار بسوئی فتد و سبحه بسوئی بیزار ز مشگ ختن و نافهٔ چین شد آنکو بمشام آمدش از زلف تو بوئی بگرفته فرو بوی می ناب جهانرا بی شک که بمیخانه شکسته است سبوئی خوش آب و هوا تر مگر از شهر صفا نیست کانجا شده منزلگه هر مرحله پوئی فرقی که میان من و زاهد بود اینست کو مایل نامی شده من عاشق روئی از سرزنش غیر مشو رنجه صغیرا رنجش نبود در سخن بیهده گوئی صغیر اصفهانی