صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۹: چون گل روی ترا در خور دیدار شدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون گل روی ترا در خور دیدار شدیم نیست باک ار ببر خلق جهان خوار شدیم تا سر زلف گره گیر تو افتاد بدست فارغ از کشمکش سبحه و زنار شدیم بدو صد دام فتادیم و پریدیم ولی آخرالامر بدام تو گرفتار شدیم در ره عشق تو جز خویش ندیدیم حجاب چون گذشتیم ز خود از تو خبردار شدیم ما تو بودیم و تو ما ما و تو پنداری بود شکرلله بدر از پرده پندار شدیم شد کهن قصهٔ منصور بگو مفتی را قصد ما کن که مهیای سر دار شدیم غیرت عشق چنان غیر برانداخت که ما همه جا محو تماشای رخ یار شدیم ندهی تا به بها سر ندهندت سری ما بدادیم سر و محرم اسرار شدیم فخر داریم بشاهان جهان تا چو صغر بندهٔ شاه نجف حیدر کرار شدیم صغیر اصفهانی