صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۱: چنان به عشق تو وارستهام ز ننگ و ز نام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان به عشق تو وارسته ام ز ننگ و ز نام که ننگ می نشناسم کدام و نام کدام چو موی و روی تو دیدم بهم قرین گفتم که شب بروز قرین گشته کفر با اسلام کسیکه عشق ندارد بخامیش شک نیست گر آتشی نبود از چه پخته گردد خام بنام یار مکن اکتفا و راه طلب به پیش گیر کز این ره رسی بصاحب نام چگونه شکر دل خویشتن گذارم من که تا ندید دلارام را نگشت آرام شنیدهٔی که غلام غلام شد محمود عجب مدار که محمود گشته بود غلام اگر ایاز به تخت شهی نشست از شاه قبول امر نمود و به بندگی اقدام من از کشیدن می ناگزیرم ای ناصح که سیل غم بردم گر ز کف گذارم جام صغیر از غم بی مهری مهی نالد وگرنه هیچ ندارد بدل غم ایام صغیر اصفهانی