صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۲: کی زبام تو من سوخته جان بر خیزم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی زبام تو من سوخته جان بر خیزم تا بسنگ اجل از بام جهان برخیزم باز در خانه فرو آیمت از گوشهٔ بام آنزمان هم که پی نقل مکان برخیزم بال بشکستی و پا بستی و دل خستی و باز میزنی سنگ که برخیز چسان برخیزم چو نشان گر ز نیم تیر نشینم نه چو تیر بفشار سر شستی ز کمان برخیزم حاصل کون و مکان عشق تو و نیست عجب گر بعشقت ز سر کون و مکان برخیزم خیز و بر دیدهٔ من سر و قد خویش نشان بنشین تا برهت از سر جان برخیزم غیر من پرده میان من و او نیست صغیر خرم آنروز که من هم ز میان برخیزم صغیر اصفهانی