صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۱: بخون خویش نویسم بروی لوح مزارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بخون خویش نویسم بروی لوح مزارم که من بجرم محبت قتیل خنجر یارم ز بیقراری من خلق در شگفت و ندانند که بیقراری زلف تو برده است قرارم بپای گل چو بود خار قدر گل بفزاید مرا مران ز خود ایگل که من بپای تو خارم اگر اسیر و غریبم خوشم که در همه خوبان تو را اسیر کمندم تو را غریب دیارم کنار من شده دریا ز اشگ دیده که شاید شود مقام تو ای سرو باغ جان بکنارم دمی که خاک شوم در سرم هوای تو باشد که در هوای تو پیچد بپای باد غبارم ندارمت دمی ای شاه عشق دست زدامان بجرم عشق چو منصور اگر کشند بدارم صغیر اول کارم که عشق کوس جنون زد ندانم آنکه چه آید به پیش آخر کارم صغیر اصفهانی