صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۰: عمریست که در هجران میسوزم و میسازم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمریست که در هجران میسوزم و میسازم با این غم بی پایان میسوزم و میسازم در بزم فراق ای دوست شب تا بسحر دایم چون شمع سرشک افشان میسوزم و میسازم بی روی تو شد عالم زندان بلا بر من با محنت ا ین زندان میسوزم و میسازم پویای ره کویت جویای گل رویت با خار در این بستان میسوزم و میسازم حرمان وصال تو آتش زده بر جانم با آتش این حرمان میسوزم و میسازم از طعن رقیب آذر دارم بجگر اما با سرزنش عدوان میسوزم و میسازم مانند صغیر از دل آهم شرر انگیزد با این نفس سوزان میسوزم و میسازم صغیر اصفهانی