صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۶: چرا همیشه نه پیچان چو تار موی تو باشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چرا همیشه نه پیچان چو تار موی تو باشم که همچو موی در آتش ز طبع و خوی تو باشم به عیش پا زده ام تا غم تو گشته نصیبم ز خویش گم شده ام بس بجستجوی تو باشم کسان ز فتنه گریزند و من برغم سلامت همیشه در طلب چشم فتنه جوی تو باشم مرا به کشمکش کفر و دین چه کار که دایم خیال موی تو دارم بفکر روی تو باشم بگفتیم بسر آیی بوقت مرک طبیبا اجل رسیده و اکنون در آرزوی تو باشم ز هر دیار ملول و هوای کوی تو دارم ز هر حدیث خموش و بگفتگوی تو باشم ز شوق جنت و خوف جحیم فارغم اما در اشتیاق بهشت رخ نکوی تو باشم در آنمقام که هر کس مقام خویش نماید مرا بس اینکه سگی از سگان کوی تو باشم کجا غم دلم از سیر گل علاج پذیرد که چون صغیر گرفتار رنگ و بوی تو باشم صغیر اصفهانی