صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۸: پیر گشتیم و دل از عشق جوانست هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیر گشتیم و دل از عشق جوانست هنوز دیده بر طلعت خوبان نگرانست هنوز پایم از اشک روان در گل و چون سایه روان دلم اندر پی آن سرو روانست هنوز ترک چشمش بهوا داری ابرو و مژه عالمی کشته و تیرش به کمانست هنوز عاشقان خویش رساندند به سر حد یقین شیخ در مسئلهٔ ظن و گمانست هنوز از یکی جلوه که در روز ازل کرد آنشوخ شورش و غلغله در خلق جهانست هنوز گفت با کوه شبی قصه خود را فرهاد کمر کوه از آن غصه کمانست هنوز گر از آن غنچهٔ لب کام گرفته است صغیر همچو بلبل ز چه در شور فغانست هنوز صغیر اصفهانی