صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۷: روزی ار غم برود نیست مرا یار دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی ار غم برود نیست مرا یار دگر در کجا جویم از اینگونه وفادار دگر هر کسی را بجهان مونس و غمخواری هست غیر غم نیست مرا مونس و غمخوار دگر سوزنی هم به ره عشق ندارم با خویش خار از پای درآرم به سر خار دگر ماه من با همه بی مهری و دلسردی تو نبود گرم چو بازار تو بازار دگر آمدی کشتی و افکندی و رفتی آخر بر سر کشتهٔ خود کن گذری بار دگر بعد دیدار توام دیده مبیناد جهان گر کنم دیدهٔ دل باز به دیدار دگر گر تو را هست چو من عاشق دلداده بسی بخدا نیست مرا غیر تو دلدار دگر ز آه من سوخت جهانی و ندانم چه شود اگر از سینه کشم آه شرر بار دگر بلبل گلشن عشقم من وزین باغ صغیر نتوانم که کنم روی به گلزار دگر صغیر اصفهانی