صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۱: هر صاحب نامی دمی آرام ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر صاحب نامی دمی آرام ندارد آسوده دل آنکو بجهان نام ندارد منعم تو و آنخانهٔ پرگندم و صد غم درویش جوی غصهٔ ایام ندارد آن مرغ که رقصان شده از دیدن دانه بیچاره مسکین خبر از دام ندارد آغاز مکن کجروی ای دوست که هر کار بیرون رود از راستی انجام ندارد آن بنده تمامست که بر درگه سلطان در خدمت خود دیده بر انعام ندارد با بخت هنر سود دهد بهر تو آری زحمت مکش ار طالعت اقدام ندارد ز اسلام ملاف ار بدلت مهر علی نیست کافر دل تو راه به اسلام ندارد سلطان نجف آنکه ببام شرف او ره تا به ابد طایر اوهام ندارد تا گشت صغیر از دل و جان بندهٔ آنشاه اندوه ز انبوهی آثام ندارد صغیر اصفهانی