صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۷: بر آستانهٔ میخانه خاکسارانند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر آستانهٔ میخانه خاکسارانند که در ام ور فلک صاحب اختیارانند مبین به خفتشان کاین برهنه پا و سران همه به مملکت عشق تاجدارانند همیشه مرد خدا گوهری بود کمیاب و لیک چون من و شیخ ریا هزارانند ز نا درستی ما آسمان نگون باید از آن بپاست که در ما درستکارانند ترا که تاب بلا نیست دم ز عشق مزن حریف بار غم عشق برد بارانند که گفت نیست دل بیغم اندر این عالم که فارغ از غم ا یام میگسارانند صغیر بندهٔ شاهی است کز سر تسلیم غلام درگه آن شاه شهریارانند علی که دیو و دد و جن و انس و وحش و طیور ز سفرهٔ کرمش جمله ریزه خوارانند به لطف او نه همین من امیدوارم و بس که کاینات بلطفش امیدوارانند صغیر اصفهانی