صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۶: بکوی میکده بس بیهشان مدهوشند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکوی میکده بس بیهشان مدهوشند که قطب دایرهٔ عقل و دانش وهوشند کنند پر ز هیاهو نه آسمان را لیک نشسته پیش تو لب بسته اند و خاموشند درون جان خود از شوق آتشی دارند کز آن بسان خم می مدام در جوشند ملک به شیشه کند قطرهٔی اگر بچکد از آن پیاله که این قوم باده می نوشند تو همنشین رقیبی و با حبیب این قوم درون خلوت دل روز و شب هم آغوشند تراست سعی به تن پروری ولی ایشان براه دوست همی در هلاک خود کوشند نموده اند لباس برهنگی در بر مگر که پرده بر اسرار خویشتن پوشند صغیر کیفیت اهل عشق می گویی بگو که مجلسیان پای تا بسر گوشند صغیر اصفهانی