صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۵: دانی که دل بدلبر جانی چسان رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دانی که دل بدلبر جانی چسان رسید کوشید در طریق طلب تا بجان رسید تا هر دو کون را ننهادیم زیر پای کی دست ما بدامن آندل ستان رسید تیغی است ابرویش که از آن تیغ هر کسی مقتول شد بزندگی جاودان رسید آمد خیال یار ببر از شرار عشق ای دل کباب شو که بما میهمان رسید خود را رسان بقافلهٔ عشق زانکه رست از غول نفس هر که بدان کاروان رسید آنرا که زاهدش بهمه عمر خود نیافت بر ما دمی ز رأفت پیر مغان رسید آورد هر که دامن پیر مغان بکف الحق که چون صغیر ببخت جوان رسید صغیر اصفهانی