صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۸: ایدل این شوخ پریوش که چنین میگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایدل این شوخ پریوش که چنین میگذرد باخبر باش که غارتگر دین میگذرد این صنم عمر عزیز است مگر یا شب وصل یا مگر عهد شباب است چنین میگذرد در کمینم که ببوسم لب لعلش آری تشنه لب کی ز سر ماء معین میگذرد شهریاری که شهانند گدای در او کی بسر وقت من گوشه نشین میگذرد روی خود را دمی ای شوخ در آئینه ببین تا بدانی چه بعشاق حزین میگذرد گندم خال تو نازم که بیک جلوهٔ آن بوالبشر از سر فردوس برین میگذرد تا که سرو قدت آید بکنارم روزی جوی اشگم به یسار و به یمین میگذرد هست در فقر صغیرا گهری کز پی آن پور ادهم ز سر تاج و نگین میگذرد صغیر اصفهانی