صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۶: چون بدل ناوک آن شوخ پری زاد آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بدل ناوک آن شوخ پری زاد آمد شست او را ز دل آواز مریزاد آمد دوش می گفت که با آتش عشقم چونی ای عجب از من دل سوخته اش یاد آمد ای پری رو که تنت هست بنرمی چو حریر سخت تر از چه دلت ز آهن و فولاد آمد دیگران نقل و می و بوسه گرفتند از تو این منم کز تو نصیبم همه بیداد آمد تا ابد باد در میکده یارب مفتوح زانکه هر غمزدهٔی رفت در آن شاد آمد هر که طفل دل خود داد بشاگردی عشق به هنرهای جهان یکسره استاد آمد چند ای شمع شرر بر پر پروانه زنی باخبر باش پی کشتن تو باد آمد بعد از آنی که ز شفقت دل شیرین شد نرم آهنین تیشه شد و بر سر فرهاد آمد دوش بنوشت چو شرح ستم یار صغیر دفتر اوراق شد و خامه به فریاد آمد صغیر اصفهانی