صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۹: با بت ساده نشستن که ثواتبست و مباح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با بت ساده نشستن که ثواتبست و مباح خوش بود خاصه که گیری ز کفش ساغر راح در ره عشق بتان کوش که صاحبنظران جز در این راه ندیدند و نجستند فلاح نه عجب گر در رحمت شده بر ما مفتوح تا که از عشق بدست ام ده ما را مفتاح کرد در دیر مغان منزل و بگرفت قرار بعد عمری که دلم بود به عالم سیاح همه را گر سر جنگ است بما با همه کس ما بصلحیم و نکوشیم مگر در اصلاح بیوفائی جهان بین که بشب شاهد تست در کنار دگری خفته چو بینی بصباح از جهان بکذر اگر مرد رهی کز مردان درنیاورده کس این زال دنی را بنکاح در جهان هیچ نیندوخت بجز مهر علی چون صغیر آنکه درآمد به ره خیر و صلاح صغیر اصفهانی