صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۱: دل مسوزان که ز هر دل بخدا راهی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل مسوزان که ز هر دل بخدا راهی هست هر که را هیچ بکف نیست بدل آهی هست منع مجنون نتوان کرد ز بی سامانی کش بصحرای جنون خیمه و خرگاهی هست حذر از دشمنی نفس نه بدخواهی غیر بتر از نفس کجا دشمن و بدخواهی هست مرغ دل چون بسلامت رود از وادی عشق که بهر گوشه کماندار و کمین گاهی هست ایکه ره میزندت جلوهٔ یوسف ذقنان دیده بگشای که در هر قدمت چاهی هست باید از خاک رهش دیدهٔ جان روشن کرد هر که را دیدهٔ روشن دل آگاهی هست از دل خویش بجو حال دل دوست صغیر کز دل دوست نهانی بدلت راهی هست صغیر اصفهانی