صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۳: من آنچه هست بعشق تو دادهام از دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من آنچه هست بعشق تو داده ام از دست که منتهای مرادم تویی از آنچه که هست به دوستی توام گر به پای دار برند من آن نیم که بدارم ترا ز دامان دست محبت تو نه ام روز کرده جا به دلم که من بروی تو عاشق شدم بروز الست به شادمانی جاوید امیدوار شدم دلم چو از همه ببرید و با غمت پیوست کجا من از تو توانم برید رشته مهر خدای تار وجود مرا بزلف تو بست بمحفلی که تو باشی بباده حاجت نیست که هر که چشم تو بیند خراب گردد و مست صغیر گرد جهان گشت در پی دلدار رسید بر سر کوی تو وزپای نشست صغیر اصفهانی