صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۶: جستم سراغ دل ز صبا زان خبر نداشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جستم سراغ دل ز صبا زان خبر نداشت گویا به طرهٔ تو صبا هم گذر نداشت در سر هر آن هوا که مرا بود شد بدر عشق تو بود کز سر من دست برنداشت گر یک نظر فزون بتو ننموده دیده ام این شد سبب که تاب نگاه دگر نداشت گویند بوالبشر بفراق چنان گریست گویا خبر ز روی تو زیبا پسر نداشت دردش همین بس است که اهل نظر نبود آنکو بر آفتاب جمالت نظر نداشت ای عالم آفتاب مرا بود جلوه ها وقتی که آسمان تو شمس و قمر نداشت عمری تمام کار دلم بود عاشقی عیبش مکن که غمزده دیگر هنر نداشت اول اگر که تیشهٔ آخر زدی دگر یک عمر کوه کن به جهان دردسر نداشت در راه عشق خوف و خطرها بود صغیر طی این ره آن نمود که خوب از خطر نداشت صغیر اصفهانی