صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷: دیگرم پروای خویش اندیشهٔ بیگانه نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیگرم پروای خویش اندیشهٔ بیگانه نیست بزم جانم را ضیا جز از رخ جانانه نیست چون درآمد یارم اندر خلوت دل زانسرای خویش هم رفتم که دیدم جای هر بیگانه نیست زاهدان از صحبت ما نیستند آگه بلی صحبت عشقست آخر قصه و افسانه نیست عشق از معشوق خیزد بر دل عاشق زند آری از شمع است آتش از پر پروانه نیست چون من بی پا و سر چرخ از چه سرگردان بود از غم زنجیر زلف یار اگر دیوانه نیست نیست غم گر ما شدیم از دور ساغر بی نصیب پیش چشم مست ساقی حاجت پیمانه نیست کعبه از مولود پاک مرتضی شد محترم ورنه فرقی در میان کعبه و بتخانه نیست بارها گشتم نهانی در دل زار صغیر غیرگنج مهر حیدر اندر این ویرانه نیست صغیر اصفهانی