صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۷: از غم زلفت ندانم دوش بر من چون گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از غم زلفت ندانم دوش بر من چون گذشت اینقدر دانم که دود آهم از گردون گذشت گر بگویم شمه ای از آن جگرها خون شود آنچه بی لعل لبت بر ایندل پرخون گذشت بیتو بگذشت آنچه ایلیلای جان بر من شبی در تمام عمر نتوان گفت بر مجنون گذشت پست شد شمشاد و کاجم در چمن پیش نظر در ضمیرم چون خیال آنقدر موزون گذشت شربت وصلست عاشق را دوای درد و بس زانکه اینجا کار از سقراط و افلاطون گذشت هر کسی گنج قناعت جست و استغنای طبع در حقیقت دولتش از دولت قارون گذشت جز محیطت می نخوانم دیگر ای چشم صغیر زان که عنوان تو از سیحون و از جیحون گذشت صغیر اصفهانی