صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۵: هر آنچه فتنه در این عالم و هر آنچه بلاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر آنچه فتنه در این عالم و هر آنچه بلاست ز چشم و قامت آن لعبت سهی بالاست بخون کشیده هزاران هزار عاشق و باز همیشه بر سر کویش ز عاشقان غوغاست ز چشم او شده مفتون چون من بسی تنها همین نه فتنهٔ چشمش برای من تنهاست کسی که گشت اسیر کمند وی با او همیشه بر سر ناز و عتاب و جور و جفاست شها ز جور تو می نالم و پشیمانم چرا که جور و جفای تو عین مهر و وفاست تو پادشاهی و ما بندهٔ تو هر چه کنی بکن که هیچ بکارت نه جای چون و چراست طریق عشق به دل طی کنند مشتاقان نه احتیاج بسر اندر ا ین ره و نه بپاست ز جام جم بحقیقت دو جرعه نوشیدن هزار مرتبه بهتر ز ملکت داراست به هر که می نگری مست می رود ام ا صغیر مست می و شیخ شهر مست ریاست صغیر اصفهانی