صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۳: تا شدم از گردش چشم تو مست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا شدم از گردش چشم تو مست پای زدم یکسره بر هر چه هست تا ابد اندر دل ساغر بود عکس تو ای ساقی بزم الست حسن تو تا شهرهٔ بازار شد رونق بازار نکویان شکست ما نکشیم از سر کوی تو پای تا به وصال تو بیابیم دست بر دل سنگین تو کاری نکرد ناوک آهم که به خارا نشست از چه همی سجده کند بر رخت گر نبود زلف تو آتش پرست زلف تو دام دل پیر و جوان چشم تو بر هم زن هشیار و مست آن که به دام تو نیفتاد کیست وانکه ز دام تو رهی جست و جست در یم چشمم پی ماهی دل زلف تو انداخته قلاب و شست ماه جبین دید فراوان صغیر مهر تو اندر دل او نقش بست صغیر اصفهانی