صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: ای بشر چیست بغیر از تو که ان آن تو نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بشر چیست بغیر از تو که ان آن تو نیست وان کدام آیت تکریم که در شان تو نیست چه سرائیست که بر روی تو نگشوده درش چه مقامیست که آن عرصه جولان تو نیست از ثری تا بثریا و زمه تا ماهی چیست آن ذره که در عشق گروگان تو نیست در شب و روز و مه و سال مگر سرگردان فلک بی سر و سامان پی سامان تو نیست نیست مامور مگر ابر به سقائی تو مهر طباخ تو یا نطع زمین خوان تو نیست نیست گردون مگر ایوان تو یا در شب تار ماه قندیل فروزندهٔ ایوان تو نیست تا که از نقص رسانی بکمال اشیا را دست آنها مگر از عجز بدامان تو نیست حسن و عشق و نظر و شور و تقاضا و طلب این درخشنده لئالی مگر از کان تو نیست خرد و علم و کمال و ادب و فضل و هنر این ریاحین مگر از ساحت بستان تو نیست با وجودی که نگنجد بهمه ارض و سماء مگر آن کنزخفی در دل ویران تو نیست باری از عالم ایجاد تو منظوری و بس وز تو منظور بجز گوهر عرفان تو نیست که تو را گفت خدا را نتوان دید صغیر او هویدا مگر از آینهٔ جان تو نیست صغیر اصفهانی