صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹: ای نام عاشقسوز تو ورد زبانها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای نام عاشق سوز تو ورد زبان ها وی یاد جان افروز تو آرام جان ها با اینکه بیرون از زمان و از مکانی شاه زمان ها هستی و ماه مکان ها گفتی نفخت فیه من روحی به قرآن هستی خود ای جان جهان روح روان ها منزل گرفتی در دل دلدادگانت گرچه نگنجی در زمین و آسمان ها فرط ظهورت پرده روی نکو شد ای بی نشان پنهان شدستی در نشان ها نقش بدیعی باشدت از خامه صنع هر گل که می روید به طرف بوستان ها هرگز ندیدیم از تو غیر از مهربانی ای مهربان تر از تمام مهربان ها وصفت نیامد در بیان یک از هزاران چندان که گفتند اهل بینش داستان ها کی می توان بردن صغیر این ره به پایان در این بیابان گشته گم بس کاروان ها صغیر اصفهانی