صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱: بگشود تا به خنده لب نوشخند را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگشود تا به خنده لب نوشخند را در هم شکست رونق بازار قند را عاقل چه پند بر من دیوانه می دهی تو عشق را ندانی و دیوانه پند را کوتاه گشت دست تمنایش از دو کون هر کس گرفت آن سر زلف بلند را از جمله کارها دل من عشق پیشه کرد یارب چه سازم این دل مشگل پسند را آوخ ز خال کنج لبش کان سیاه کرد روز سفید گوشه نشینان چند را داند ز دیدن رخ او حالت مرا هر کس که دیده بر سر آتش سپند را کس نیست چاره ای به غم ما کند صغیر گوئیم با که درد دل دردمند را صغیر اصفهانی