صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲: تا بود زلف تو اسباب پریشانی ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بود زلف تو اسباب پریشانی ما رو به سامان ننهد بی سرو سامانی ما نه تو رحم آوری و نی اجل آید ما را ار دل سخت تو فریاد و گران جانی ما دید هرکس رخ تو واله و حیران تو شد نه همین حسن تو شد باعث حیرانی ما ز آستین اشگ بیفزود و ز دامان بگذشت آه از این سیل که دارد سر ویرانی ما همچو خورشید عیانست که در ملک جهان مهوشی نیست چو دلدار صفاهانی ما کافری سخت شد از سستی ما در رده دین سبب رونق کفر است مسلمانی ما روز محشر چو سر از خاک لحد برداریم نام نیکوی تو نقش است به پیشانی ما نبرد صرفه یقین روز جزا ای زاهد زهد فاش تو ز می خوردن پنهانی ما ما صغیر از پی زاهد سوی مسجد نرویم مسجد ارزانی او میکده ارزانی ما صغیر اصفهانی