حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۶: به می کشان صبحدم داد صلا پیر دیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به می کشان صبحدم داد صلا پیر دیر که ای صبوحی کشان صبح سعادت بخیر باده وحدت کشید تا که بخود پی برید چون ز، دوئی بگذرید نیست در این دیر غیر سیر در آفاق کن تا که به انفس رسی نفس نفیسی بجو کامل از او ساز سیر خلقت سیمرغ کرد همت والای ما زاده مریم بساخت اربشب تیره طیر زنده جاوید باش کز عقب موت تن زحمت مردن دوبار تا نکشی چون عزیر رو، به پناه کسی تا که تو هم کس شوی ورنه که بودی بلال یا ز کجا بد بریر ای علی الله یا باش تو درویش کیش چونکه ز نصرانی است ملت و کیش نصیر آنکه بود یار ما کی شود اغیار ما فی المثل اغیار ما طلحه بود یا زبیر با همه در صلح کل دست ده و دست گیر تا که شود از تو نو عادت این کهنه دیر «حاجب » درویش را کی شود آن کس حریف کو نشناسد به عمر لفظ حمار از حمیر حاجب شیرازی