حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۴: عمر عزم بیوفائی می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر عزم بی وفایی می کند روز و شب مشق جدایی می کند می گریزد عقل از میدان عشق باز، در ما، خودستایی می کند مست و مخمور است زاهد روز و شب باز عرض خودستایی می کند هرکه در مسجد رود بیند به چشم کور و روی رهنمایی می کند درگه پیر مغان می بوس از آنک شاه در این در گدایی می کند این دلیری بین که آن زیبا صنم از جهانی دلربایی می کند بنده پیر خرابات از غلو بر همه عالم خدایی می کند دیو، را مشروطه چون برداشت بند چون سلیمان خودستایی می کند طفلک نادان نارس را ببین دعوی علم رسایی می کند عشوه دنیا مخر کاین نوعروس زود ترک آشنایی می کند هست پست افتاده پس ماندگان ادعای پیشوایی می کند دشمن بدخواه و بی کردار ما بی حجابی، بی حیایی می کند پای نه بر چرخ کان دهقان پیر بره و گاوت فدایی می کند طبع «حاجب» بحر و فلکش فکرت است خوب فهمش ناخدایی می کند حاجب شیرازی