حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۳: حسن تو را، آفتاب و ماه ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن تو را، آفتاب و ماه ندارد فر و شکوه تو پادشاه ندارد ای شه انجم طلایه دار سپاهت غیر تو شاهی چنین سپاه ندارد راست بپیمود هر که راه تو باشد کجرو محض است، هر که راه ندارد تیره گی موی و روشنائی رویت روز سپید و شب سیاه ندارد شبهه کند آنکه شه نداند و مه را شاهی و ماهی کس اشتباه ندارد خشک شود زمزم اوفتد حجر، از جای کعبه اگر حرمتت نگاه ندارد رست گیاهی اگر ز گلشن قدرت هیچ گلی شأن آن گیاه ندارد هستی عالم تو را طفیل وجود است غیر تو کس این جلال و جاه ندارد حب کله داریت ز، سر رود ای خصم کله دانا غم کلاه ندارد دزد، ولی شد به اهل دل به همه باب دزد چنین برگه و گواه ندارد کوهی اگر کاه را به وزن که اینجا کوه گران قدر پر کاه ندارد نیست پناهی بجز خدای کسی را گرسنه روی زمین پناه ندارد خام طمع را، بگو که پختگیم سوخت آتش دل غیر دود آه ندارد دید ثواب از حجاب و هم برآمد «حاجب » ما غیر از این گناه ندارد حاجب شیرازی