حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱: گر، رعیت را، به ظاهر لطف شه می پرورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر، رعیت را، به ظاهر لطفِ شه می پرورد خود، رعیت پادشه را با سپه می پرورد پرورد خورشید مه را، نزد دانا روشن است حسن روی یار من خورشید و مه می پرورد موی تو شام ابد روی تو چون صبح ازل صبح روشن از چه رو، شام سیه می پرورد؟ خط و خالت را سواد است از شعاع عارضت آری آری برق در، دریا شبه می پرورد خاکساری بین که غیر از مادر آگاه خویش کس ندیدم گوهری در خاک ره می پرورد گر ترحم می کنی درویش را منت منه کاین ثواب بی ریا چندین گنه می پرورد نیست پروا، مرد را «حاجب» ز دهر بی ثبات دهر بی پروا، تباه است و تبه می پرورد حاجب شیرازی