حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱: هر که زد بر آب و آتش حرق و غرقش باک نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که زد بر آب و آتش حرق و غرقش باک نیست تنبل و منبل براه عاشقی چالاک نیست آنکه را در عاشقی از سر رود سودای وصل سر بزیر است ار سر او نیزه و فتراک نیست آنکه در شبهای هجران ریخت سیل خون ز چشم زیر تیغ از دادن جان دیده اش نمناک نیست پاکبازی در قمار دوستی مردانگی است بدقماری در حقیقت کار مرد پاک نیست سرو، و بید از بار آزادند با آن اعتبار باغ را پست و بلندی به ز نخل و تاک نیست آن بود سر، یا کدوی خشک کز سودا تهیست؟ سینه یا سنگ است آن کز تیر عشقی چاک نیست؟ چشم پر آز و دل پر آرزو را در جهان بهره ای جز باد حسرت توشه ای جز خاک نیست پاک مردان جهان تریاکی حسن تواند هیچ تریاقی به عالم به از این تریاک نیست مدرک ار حیوان به کلیات نبود عیب نیست کم ز حیوان آدمی زادیست کش ادراک نیست گر در افلاک است چون خورشید یا مه آیتی کوکبی «حاجب » به کف دارد که در افلاک نیست حاجب شیرازی